سرکشی به اندرونی کاخ گلستان/ نگاهی به سریال جیران
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۰۶۶۶۱
پریسا الیاسی، فیلمنامهنویس در یادداشتی به نقد و تحلیل سریال «جیران» پرداخت.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، پریسا الیاسی در یادداشتی بر فیلم «جیران» نوشت:
تاریخ افسونگر ایران، پادشاهان زیادی به خودش دیده که احتمالا معروفترین و پر حرفوحدیثترینشان ناصرالدین شاه قاجار است؛ پادشاهی که حداقل از بعد شخصی، زندگی جالب توجهی داشته و وجود حرمسرا و زنهای متعدد و سوگلیهای رنگ و وارنگ، او را تبدیل به یکی از پادشاهان پرحاشیه در تاریخ ایران کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سریال «جیران» دست روی همین دوره پرالتهاب تاریخ ایران گذاشته و روایتگر دوران پادشاهی اوست. نکتهای که «جیران» را از دیگر فیلمها و سریالهای مربوط به این دوره تاریخی متمایز میکند، عبور از مسأله قتل امیرکبیر است. «جیران» روایتگر روزهای بعد از قتل امیرکبیر است که ناصرالدین شاه را در ضعیفترین و شکنندهترین حالتش به تصویر کشیده و سنگینی قتل امیرکبیر، خواب و آرام را از او گرفتهاست.
ایده اولیه سریال «جیران» خبر از یک داستان پرکشش میدهد: شکلگیری یک ماجرای عشقی در دل تاریخ و روزهای سیاه بعد از قتل امیرکبیر. در «جیران» با یک مثلث عشقی مواجه میشویم. مثلثی که یک رأسش قوی است؛ قَدَر است و قدرتمند؛ غنی و ارباب است و در مقابلش رعیتِ فقیرِ مظلومِ ضعیف ایستاده. در این جدال نابرابر، طرفین ضعیف چارهای جز سرنهادن در برابر قدرت و یارای مبارزه با او را ندارند. اما اگر تصمیم بگیرند که در این جدال نابرابر بجنگند، زمینهی بروز درام و گرهافکنیها و گرهگشاییها در داستان مهیا میشود.
درخشانترین شکل این ایده در سریال «شهرزاد» دیده شده و «جیران» دقیقا از همین نقطه ضربه میخورد؛ وقتی که به طور ناخودآگاه با «شهرزاد» مقایسه میشود و در بسیاری از موارد از جمله کشش داستان، وقوع اتفاقات، بازیها، فیلمنامه و دیالوگ و لحن بسیار عقبتر از «شهرزاد» ایستاده است. دیالوگهایی که به زبان محاوره امروزی گفتهمیشود، مطلقا نمیتواند حال و هوای آن دوره تاریخی را زنده کند. «جیران» در بعضی سکانسها و با برخی از شخصیتها خواسته تا حال و هوای طنز و سرخوشانهای به فیلم بدهد که این لحن طنز و سرخوشانه روی فیلم به خوبی ننشسته و باعث دوگانگی لحن شده است. اما شاید برجستهترین نکته فیلم مربوط به نقش ناصرالدین شاه باشد که بهرام رادان با ایفای این نقش تا اینجای کار نتوانسته آن توقعی را که مخاطب از یک پادشاه و کاریزمایش در ذهن دارد؛ برآورده کند و مخاطب را با خود همراه نکرده است.
با شروع قسمت دوم و آشنایی بیشتر با اندرونی کاخ و زنان درباری و جنگ پنهان قدرت بین آنها و دسیسههایشان، داستان کشش بیشتری پیدا میکند. به طور کلی بخشهای تاریخی جذابتر از بخشهای ساختگی درآمده و آنچه که در پشت پرده کاخ پر زرق و برق پادشاه میگذرد، باعث همراهی مخاطب با سریال و شخصیتها میشود.
«جیران» هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد و قضاوت دربارهی کیفیت اثر، کمی زود است. حسن فتحی البته کار خودش را با کارنامه درخشانی که دارد، سخت کرده. توقعات از سازنده «شهرزاد» و «شب دهم» بسیار بالاست. باید منتظر ماند و دید آیا این انتظار مخاطب در ادامه برآورده میشود و یا خیر؟!
انتهای پیام //
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فرهنگ و هنر ایران قتل ذهن زنان جنگ برق ایران پشت پرده زنان فرهنگ و هنر قتل جیران ناصرالدین شاه قتل امیرکبیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۰۶۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۳ میلیون دلار برای القای تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه | جعل تاریخ در سریال حشاشین
به گزارش همشهری آنلاین، همانگونه که انتظار میرفت، سریال حشاشین، با حواشی متعددی که رقم زد، نتوانست به اثر درخور و ماندگاری در حافظه مردم کشورمان تبدیل شود. سریالی که در زمان تولید، با سروصداهای بسیاری همراه شد و عنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات جهان عرب را از آن خود کرد.
این سریال، ماه رمضان امسال، از یکی از شبکههای اصلی مصر به روی آنتن رفت و در آن کشور نیز واکنشهای متفاوتی را به خود دید. سابقه تاریخی چنین کارهایی، این شائبه را تقویت میکرد که با توجه به فضاسازی فرقهای داستان، باید در انتظار کژراهههای روایی بود علیالخصوص آنکه ایران، ابژه این داستان بود و نمیتوانستیم بپذیریم که کشوری مانند مصر، داستانی در مسیر روایت دقیق و متقن تاریخی از ما داشته باشد.
ساختار مشوش روایت و البته بزرگنماییهای اغراقآمیزی که میخواست این باور را به مخاطب الصاق کند که ایرانیها، پدر داعش هستند، بهاندازهای ناشیگرانه بود که با یکبار تماشای صرف چند قسمت از سریال، میشد بهراحتی متوجه آن شد. حشاشین هرچقدر که در زمینه ساختار حرفهای سریالسازی، الکن است و بویی از استانداردهای سریالسازی جهانی نبرده اما در زیرلایه، به شکلی دقیق، فراتر از رویه ظاهری آن که ایرانستیزی است، نوعی شیعهستیزی را در پیش گرفته است.
طبیعی است که در پرداخت داستانهایی با مضمون فرقههای سیاسی، یک تصویر ظاهری از المانهای آن فرقه ساخته میشود و یک تصویر نیز در زیرلایه مورد نظر است تا توطئهها و منویات حقیقی آن فرقه، به دور از تمایلات سورئالیستی، زمختی خود را نشان دهد. به همین دلیل، حشاشین در شکل ظاهری، به ایرانستیزی روی آورده و زیر پرچم حسن صباح، وجوه مدیریتی ایرانیان و تمایل به کشورگشاییهایی که دارد را مورد نقد قرار داده است بنابراین همین نقد خزنده نمیتواند مخاطب را مجاب کند که با یک روایت درست و تاریخی مواجه بوده است.
اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههایی از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است
در پسزمینه اما هدف فیلم کلانتر است که خوراک مویرگی مکفی در جهت اقناع مخاطب را دارد و آن، گرفتن انگشت اتهام جنایتهای تاریخی به سمت شیعه بوده است. از جریان داشتن عباراتی چون سر مار را باید زد که به تائید سریال، از آن زمان در مورد حاکمان ایران عنوان شده و امروز نیز شنیده میشود تا بهرهمندی از پرچم سیاه برای فرقه که تداعیکننده پرچم داعش است و البته آکسانهای متعدد بر روی این گزاره که باید با رهبرانمان مشورت کنیم، بهخوبی موید این مورد است. اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههای دیگری از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است.
فارغ از این محتوای عجیب و آشکار، سریال، متناسب با هزینهکرد و پروژه تبلیغاتی بزرگی که داشته، دستاورد فنی نداشته است. حشاشین را نمیتوان یک سریال مبتنی بر استاندارد روز این حوزه دانست. کارگردانی بهواسطه تشتتهای میزانسن، چندان قابلقبول نیست و بازی بازیگران، بیرونزدگیهای فراوان دارد که مخاطب را میآزارد.
مجموعه تمام این عوامل سبب شده تا حشاشین، با ساختار جعل تاریخ، موجودیت داشته باشد و این مهم، نه مبتنی بر سندیت واقعی است و نه میتواند برداشتی آزاد از یک برهه تاریخی قلمداد گردد. افراطگری در جعل تاریخی حوادث به اندازهای زیاد است که مخاطب عام نیز متوجه این میزان عداوت شده و به همین دلیل ارتباط چندانی با آن نمیگیرد.
این سریال، نمونه بارز آثاری است که علیرغم تزریق حدود ۱۳ میلیون دلار، نتوانسته آن اثرگذاری اعتقادی و سیاسی را بر روی مخاطب خود داشته باشد. در دنیای امروز، بیشترین میزان تاثیرگذریهای اینچنینی، از مجرای مواجهه نرم و زیرپوستی صورت میگیرد حال آنکه حشاشین بهواسطه عدمبرخورداری از استانداردهای لازم محتوایی و بصری، نتوانسته مخاطب خود را تحتتاثیر قرار بدهد و به همین دلیل، با استقبال قابلتوجهی از سوی مردم خاورمیانه مواجه نشد.
در ایران نیز این سریال از سوی یک سکوی مطرح و دو سکوی کمتر شناخته شده شبکه نمایش خانگی ارائه شد که با توجه به نظارت پسینی در مورد تولیدات خارجی، خیلی زود بساط این سریال از تمامی پلتفرم ها حذف شد. سریالی که در ایران نیز همپای منطقه، دیده نشد و نتوانست تاثیرگذرای ولو حداقلی هم داشته باشد.
کد خبر 848782 منبع: ایرنا برچسبها خبر مهم فیلم و سریال خارجی